جدول جو
جدول جو

معنی مشرف کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مشرف کردن
بر گماشتن بر کشیدن سر افراز کردن سرافراز کردن شرف دادن مراقب کسی کردن مواظب کردن: هر که را شغلی بزرگ فرماید باید که در سر یکی را بر او مشرف کند چنانکه او نداند، ناظر و مباشر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
مشرف کردن
سرافراز کردن، مفتخر کردن، افتخار دادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تصرف کردن
تصویر تصرف کردن
مالک شدنبدست آوردن، چیزی را بمیل خود تغییر دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبرم کردن
تصویر مبرم کردن
استوار کردن محکم ساختن استوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبرا کردن
تصویر مبرا کردن
پاک کحردن پاکنیدن
فرهنگ لغت هوشیار
بردن در بازی نرد بطوری که همه مهره هایخود را بردارند و حریف نتواند هیچ مهره را خارج کند
فرهنگ لغت هوشیار
کشتن هلاک کردن: اگر ماری و کژ دمی بود طبعش بصحراش چو ن مار کردندماری. (عسجدی. لفا اق. 526)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عشرت کردن
تصویر عشرت کردن
کام راندن عیش کردن شادی کردن کامرانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
روان کردن، انجام دادن، روا کاندن روان کردن، عمل کردن، بمرحله اجرا در آوردن، چیزی را در زمره چیزی دیگر محسوب داشتن: مرا با کوه تمکینی سر و کار است از قسمت که گر سیلاب خون گریمنگردد پیش او مجری. (تاثیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
گساردن گساریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
گساریدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مطرح کردن
تصویر مطرح کردن
درمیان گذاشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
به کار بردن، استفاده کردن، صرف کردن، تمام کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
للاستهلاك
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
Consume, Expend
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
consommer, dépenser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
потреблять , тратить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
استعمال کرنا , خرچ کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
consumir, gastar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
konsumieren, ausgeben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
konsumować, wydawać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
ভোজন করা , ব্যয় করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
kumeza, kutumia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
บริโภค , ใช้จ่าย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
споживати , витрачати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
消費する , 消費する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
消费 , 消耗
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
לצרוך , להוציא
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
tüketmek, harcamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
mengkonsumsi, mengeluarkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
उपभोग करना , खर्च करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
consumare, spendere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
consumir, gastar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
consumeren, besteden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مصرف کردن
تصویر مصرف کردن
소비하다
دیکشنری فارسی به کره ای